دختران مذهبی

  • خانه 

عشق

22 آبان 1403 توسط معصومه دهقان للردی

مردی صبح از خواب بیدار شد و با همسرش صبحانه خورد و لباسش را پوشید و برای رفتن به کار آماده شد.
هنگامی که وارد اتاقش شد تا کلیدهایش را بردارد، گرد و غبار زیادی روی میز و صفحه تلویزیون دید!
به آرامی خارج شد و به همسرش گفت: دلبندم، کلیدهایم را از روی میز بیاور.
زن وارد شد تا کلید‌ها را بیاورد؛ دید همسرش با انگشتانش وسط غبار‌های روی میز نوشته: یادت باشه دوستت دارم
و وقتی خواست از اتاق خارج شود، صفحه تلویزیون را دید که میان غبار نوشته شده بود: امشب شام مهمون من
زن از اتاق خارج شد و کلید را به همسرش داد و به رویش لبخند زد.
انگار با لبخندش به همسرش خبر می‌داد که نامه‌اش به دست او رسیده است.
این همان همسر عاقلی است که اگر در زندگی مشکلی هم بود، مشکل را به وسیله معجزه عشق و دوست داشتن به خوشحالی و لبخند تبدیل می‌کند.

مطلب قبلی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

دختران مذهبی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس